اجتماعی, تحلیل

فیلم «ماتریکس رستاخیزها» و جهان «مِتاوِرس»

matrix-4

اکنون چهارمین فیلم سری ماتریکس به نام « ماتریکس رستاخیزها» بر روی پرده نقره­ایی سینماها به نمایش در آمده است. بخش نخست این سری در سال ۱۹۹۹ بر روی پرده آمد و با پذیرشی چشمگیر روبرو شد و چهارجایزه اسکار پردازش تکنیکی را ازآن خود کرد. فیلم­نامه از لانا واشوفسکی است که نشان می­دهد طراحی و کارگردانی ماتریکس­ها درانحصار خانواده واشوفسکی‌ها باقی مانده است. 

فیلم به سرعت به وسیله هکرها ربوده شده و در شبکه­های مجازی از جمله دوبله فارسی آن به شیوه­ای رایگان پخش شد­، امری که می­تواند ضربه­ای سنگین به فروش فیلم بزند. همواره گفته­اند که “دست بالای دست بسیار است”، فیلم ماتریکس زندگی یک هکر به نام توماس آندرسون با نام مستعار” نئو” است. آنچه عوض دارد گله ندارد­! نئو در ماتریکس یک هکراست و فیلمش را هم هکرها در دنیای واقعی ربوده­اند. ماتریکس رستاخیزها چون سه فیلم دیگر ماتریکس (سه گانه ماتریکس: ماتریکس، بارگذاری دوباره ماتریکس، انقلاب­های ماتریکس) از نوع فیلم­های علمی ـ تخیلی و زیر مجموعه­ای از این ژانر به نام “ سایبرپونک”(Cyberpunk)  است. داستان­های سایبرپونک نخستین بار در سال­های ۱۹۸۰ میلادی در آمریکا نوشته شدند.

سایبرپونک به داستان­های تخیلی گفته می­شود که از آینده روایت می­کنند. روایت­هایی تخیلی از آینده و جامعه آینده که در کنار رازآلود بودن آن­ها، ترسناک، وهمناک و سهمناک ­اند. ماتریکس رستاخیزها ادامه نبرد بین انسان و ماشین است، اما این بار با ماشین­های هوشمند که با پایان یافتن انرژی خورشیدی با کمبود انرژی روبرو شده­اند و با فن آوری نوین برای به دام انداختن انسان­ها و تامین انرژی “­بیو الکتریک “برنامه ریزی شده اند.

 نئو برنامه ­ریزکامپیوتر مرتب با کلمه ماتریکس روی اکران (صفحه کامپیوتر) خود روبرو می­شود و به راز دام­افکنی ماشین­های هوشمند دست یافته و وارد مبارزه با این جهان موازی و ساختگی می­شود. او خود بازی ویدیویی به نام ماتریکس را ساخته که با موفقیت روبرو شده است. اما در آغاز ماتریکس چهار با نئویی روبرومی شویم که حافظه­اش پاک شده و دچار اختلال روانی شدید است.

روانکاوش به او قرص­های آبی رنگ آرام بخش می دهد. نئو در درک سمت معانی میان دنیای مجازی و واقعی سرگردان است تا جایی که دست به خود­کشی می­زند، اما از سوی دختری به نام بوگس نجات می­یابد. بوگس حافظه­ ایی غبارآلود از وی دارد؛ درگذشته­ای دور همین مرد خود را از یک آسمان خراش به پایین پرتاب کرده بود­، مردی با نگاه نافذ با پیامی آگاهی ­بخش. فرصت آشنایی اندک است : پلیس وماموران لباس شخصی زبده قصد کشتن آن­ها را دارند. بوگس به نئو راز خود را آشکارمی­کند وخال­کوبی خرگوش روی بازویش را به عنوان علامت اطمینان به وی نشان می­دهد و به نئو می­گوید که شخصی به نام مورفیوس در جستجوی وی است. 

مورفیوس در دیدار با نئو دو راه به وی پیشنهاد می کند : خوردن قرص آبی و برگشت به زندگی روزمره و یا قرص سرخ و غوطه ورشدن در دنیای ساختگی ماتریکس و نبرد در درون آن برای یافتن پاسخ پرسش­ هایش. نئو اما قرص سرخ رنگ را می­بلعد. نئو همراه با همکارش در کافه ­ای با خانمی متاهل بنام “تیفانی “ آشنا می­شود ، چشمانشان به آن­ها می­گوید که آنها هم­دیگر را جایی دیده ­اند. بار دوم در همان کافه فنجان قهوه را به سلامتی یکدیگر بالا می­برند. برای تیفانی روشن می­شود که این همان نئو است که بازی مجازی ماتریکس را خلق کرده است. پرسش تیفانی از نئو­: آیا در ماتریکس یک زن هست؟ نئو: بله نامش ترینیتی است. نئو با خوردن قرض سرخ رنگ وارد دنیای مجازی و موازی می­شود، انبوهی از حوادث درانتظار او و بینندگان فیلم است.

هرلحظه در فیلم به گونه­ای سرگیجه آور رویدادها جاری می­ شوند. زدو خوردهای مسلحانه با ماموران امنیتی، ابزارهای هوشمند و نبردهایی بر پایه ترکیبی از ورزش­های رزمی چون کاراته ، تکواندو ، جودو و…. نئو در دنیای موازی می­فهمد که ترینیتی زنده است و خواهان دیدار وی می­­ شود ، دیداری که می ­تواند برای وی و همکارانش خطرناک باشد. ترینیتی همان ” تیفانی “ ست که دست غارتگر زمان زیبایی دست­ها و خطوط صورتش را به یغما برده است ولی چشمهایش تن به چپاول زمان نداده ودرعمق حافظه نئو نفوذ می­کند.

دیدار ترینیتی و نئو درلایه دیگری ازجهان مجازی وساختگی رخ می­دهد. آن­ها در ماشین­هایی جای می­گیرند که پر از مایع و از پشت گردن آن‌ها را به ماشینی هوشمند وصل کرده است. این معنای دیگری از ماتریکس است که ریشه لغوی آن “ ماتریس ” زبان فرانسه است که در دانش‌های گوناگون کاربرد دارد. یکی از معنا‌های آن در بیولوژی به معنای “ زهدان  “است که به نظرمی­رسد همان دستگاه وان مانند است که با با سیم به ماشین وصل است. با وصل شدن آنها به ماشین دوباره زنجیره­ ای از رویدادهای خیره کننده آغاز می شود. حوادثی با پایان خوش برای نئو و ترینیتی؛ بخت دوباره زندگی همراه با عشق، اما این باردر دنیای واقعی!

 

شاید خالی از شگفتی نباشد که در باره نقش تصاویر و دنیای مجازی به گوشه ای ازادبیات ایران اشاره شود: درمنظومه خسروو شیرین نظامی گنجوی، شاپور نامی عکسی از خسرو را کشیده و درمسیر شیرین می­گذارد و شیرین نه یک دل بلکه سد (صد) دل عاشق همین “ تصویر مجازی“ می‌شود ، همراهان وی تصویرراچند بار پاره می­کنند ولی شیرین این نقش مجازی را به دست آورده و در جستجوی خسرو برمی­ آید. از سوی دیگر خسرو هم وصف زیبایی شیرین را شنیده و در جستجوی وی است. آن­ها در چشمه­ای یکدیگر را می­بینند وبه هم دل­بسته می ­شوند ولی برای آشنایی بیشتر با یکدیگر پای پیش نمی­گذارند، هر دو شیفته آن دنیای مجازی هستند که تصویر و تعریف برای آنها آفریده است­. ترینیتی و نئو به عشق در دنیای واقعی برمی­گردند و خسرو و شیرین با سودای عشق مجازی ازکنارهم رد می­شوند .

 

پایه های فلسفی ، شناخت ­شناسی و مذهبی ماتریکس

 

  هرعلاقه­مندی به فلسفه کم و بیش مطالبی در باره “غار افلاتون  “(افلاطون) شنیده است. در این غار انسان­ها بر روی دیوار و در برابر خود نگاره­ هایی را می­ بینند که سایهِ موجودات واقعی­اند ولی آنها سایه­ ها را واقعی می­پندارند. در سیستم “مثل ” (با تلفظ موثول) افلاتونی، انواع متکثر دارای نمونه کامل خود در دنیای مثل­ ها هستند، مثل­ هایی که خود مادی نیستند­؛ دنیای ماتریکس نیز شبیه غار افلاطون و سلسله مراتب مثل­ هاست. آیا جهان واقعی به راستی وجود دارد یا این­که چیزی جز تصورات               و گمانه ­زنی های ما نیست؟ آیا آن­چه ما جهان واقعی می­انگاریم، خیال­پردازی‌هایی نیستند که برپایه نادرست­انگاری حواس به ما انتقال یافته ­اند؟ اسقف جرج بارکلی با نشان دادن خطای ذهن بر پایه حواس­، وجود جهان مادی را نفی کرده و اصالت تصور را مطرح می­کرد. این نوع ایده آلیسم ذهنی پایه دیگر شناخت شناسی فیلم ماتریکس است. گذشته از آن فیلم دارای یک مفهوم مذهبی نیز هست: نئو در فیلم به مقام “ برگزیده  “دست می­یابد، برگزیده­ای بدون توضیح علمی.

 

در پایان می­توان نوشتاگر چه فیلم از نظرعلمی ـ تخیلی بر پایه تکامل فیزیک کوانتوم و فن آوری ماشین­های پیشرفته هوشمند است و به تخیل علمی یاری می­ رساند، اما از نقطه نظر فلسفی و شناخت­ شناسی، واپس­گرا و بر پایه ایده ­آلیسم ذهنی استوار است.

 

جهان مِتاوِرس ( فرا­گیتی) هم­زمان با نمایش فیلم ماتریکس­، نخستین پلاتفرم چینی متاورس (کوتاه شده متا یونیورس به معنای فرا گیتی یا ماورای گیتی) به نام “ بایدو  “آغاز به کار کرد. این پلاتفرم روی گوشی تلفنِ هوشمند همراه قابل پیاده شدن است، اما به کامپیوتر و کاسکت یا عینک ویژه نیاز دارد. این پلاتفرم به کاربر امکان استفاده از دنیای مجازی سه بعدی را می­دهد و با آن می­توان برای نمونه به شیوه­ای مجازی از یک نمایشگاه دیدن کرد­، یا در یک استخر مجازی شیرجه زد و یا از آن چون ابزاری برای آموزش­، گسترش فرهنگ و فرهنگ سازی و تبلیغات استفاده کرد. جمهوری خلق چین در سال­های گذشته در زمینه تکامل، توسعه و کاربرد هوش مصنوعی به پیشرفت­هایی بزرگ دست یافته است. پیشرفت­هایی که آینده اینترنت، استفاده و تعامل با آن را برای انسان­ها دگرگون خواهد کرد. در متاورس که به گونه­ایی به نسل نوین اینترنت گفته می­شود، انسان­ها در دنیای مجازی سه بعدی به مانند “آواتار­ “هایی حرکت و با دیگران و با جهان مجازی پیرامون تعامل می­کنند. (آواتار به معنای، فرتور (عکس)، نگاره یا نمادی است که انسان­ها برای خود در اینترنت انتخاب می­کنند.) ارزش کنونی اقتصادی فراگیتی بایدو بالغ بر ۵۰۰ میلیارد دلار است و در سال ۲۰۲۴ این مبلغ به ۸۰۰ میلیارد دلار خواهد رسید. اهمیت این پلاتفرم به اندازه­ای است که فیس بوک نیز در تلاش برای دستیابی به این تکنولوژی است و از هم اکنون نام خود را از فیس بوک به “­متا  “تغییر داده است و گفته می شود که این شرکت در تلاش است تا در پنج سال آینده ده هزار نفر را تنها در اتحادیه اروپا استخدام کند که در راستای پیشرفت و تکامل  پلاتفرم متاورس فیس بوک کار کنند. پهنه و تکنولوژی متاورس گام بلند دیگری درسوی درنوردیدن مرزهای جهان واقعی و مجازی است، هر چند که باید نوشت هنوز در آغاز راه قرار داریم.

به نقل از ضمیمۀ فرهنگی «نامۀ مردم»، شمارۀ ۸، ۲۵ بهمن ۱۴۰۰

عیسی صفا

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *