نقد تکنیکی و تاکتیکی ادبیات بوکس ـ ارنست همینگوی
جمعه ۱۲ آبان ۱۳۹۱ – ۰۲ نوامبر ۲۰۱۲ عیسی صفا
جک تمریناتش رادر یک مزرعه دور افتاده در ایالت جرسی شروع کرد. جای بدی نبود ولی از دوری زن وفرزندش احساس دلتنگی می کرد.
جک پرسید که در مورد آمادگی جسمی او چه فکر می کنم ؟. من هم گفتم که تو یک هفته برای آماده شدن وقت داری. با اصرار جک مجبور شدم بگویم که کاملا آماده نیست. جک می گفت که شبها نمی تواند بخوابد. هوگان همکار دیگرم که برای آماده کردن او فعالیت می کرد به من گفت والکوت حریفش وی را نفله خواهد کرد !حتی روزنامه ها هم نوشته اند که جک برای مسابقه آماده نیست. در طول روز او فعالیت جدی نمی کرد. فقط چند روند « سایه » زدن و طناب بازی، همین !
جک بطری ویسکی را خالی کرده بود، مست بود ، به چشمانم خیره شده بود. گفتم امشب راحت خواهی خوابید. جک تمام هفته گذشته را نخوابیده بود. مرتب می گفت که از دوری زن و بچه اش است که نمی تواند بخوابد.
گوش کن جری می خواهی پول بدست بیاری؟ روی والکوت شرط بندی کن ! جری فکر نکن از روی مستی این حرفو میزنم. من خودم روی والکوت شرط بندی کرده ام. پنجاه هزار دلار ! بعد از این مسابقه بوکس را رها خواهم کرد.
فردا صبح که پشت میز صبحانه روبروی هم نشسته بودیم . جک پرسید دیشب در مورد مسابقه و شرط بندی چه گفته است؟ گفتی که روی برنده شدن والکوت در برابر خودت پنجاه هزار دلار شرط بندی کرده ای.اما جک اگر حادثه ای پیش بیاید چه خواهی کرد؟ جک گفت من مطمئنم ، والکوت برای برنده شدن آماده شده است و من شانسی ندارم. گفتم جک پنجاه هزار دلار پول هنگفتی است . جک در حا لی که به من نگاه میکرد گفت، کار من دیگه با بوکس تمام است و چیزیکه برایم مهمه ۵۰ هزار دلار و به دست آوردن این پول حتی با تقلب است ، معلوم بود او شب را کاملا راحت خوابیده است.
تمام مسیر قطار به طرف نیویورک جک ساکت بود و از پنجره به بیرون نگاه می کرد. در نیویورک به زنش تلفن زد. زنش هیچگاه در مسابقه های وی حضورپیدا نمی کرد. بعد از ناهار با جک به طرف محله گاردن برای وزن کشی رفتیم. مسابقه روی وزن حداکثر ۶۸ کیلو و ۶۰۰ گرم توافق شده بود. در محل وزن کشی جک با وا لکوت روبرو شد. او یک سر و گردن بلندتر از رقیبش بود. والکوت شانه های پهن و بازوان یک مشت زن سنگین وزن را داشت ولی پاهایش قوی نبودند. صورت او پراز آثار زخم بود. والکوت قبل از رفتن روی ترازو با جک سلام و احوالپرسی کرد.
با تاکسی از هتل بطرف سالن گاردن محل مسابقه راه افتادیم. باران شدیدی می بارید. سالن پر از جمعیت بود. وارد رخت کن شدیم. هنگام بیرون آمدن از رخت کن والکوت را دیدیم که با عبور از طناب وارد رینگ شد. جمعیت با هلهله از وی استقبال کرد. بعد از او جک هم با استقبال تماشاگران روبرو شد. جک ایرلندی است و مردم به ایرلندی ها علاقه دارند. هنگام ورود جک به رینگ والکوت از جایش بلند شده و طناب رینگ را بالا کشید. تماشاگران با این حرکت به وجد آمدند. والکوت دستش را روی شانه جک گذاشت. جک به والکوت گفت : می خواهی قهرمان مردمی بشوی ؟ چنگ کثیفت را از شانه ام بردار !
هنگام بستن نوارهای بوکس ودست کردن دستکش جک پرسید که این والکوت از کدام کشور است؟ سول جواب داد نمی دانم ، دانمارکی ، چیزی شبیه به این ! داور دو بوکسور را به وسط رینگ دعوت کرد . بعد از ردو بدل کردن چند کلمه هردو به گوشه های رینگ درجای خود بازگشتند . زنگ به صدا در آمد
بلافاصله بعد از تماس دستکش دو بوکسور به عنوان احترام جک دوبل چپ را بطرف صورت والکوت پرتاب می کند. والکوت با چانه فشرده روی سینه جک را دنبال می کند. شیوه بوکس والکوت استفاده از هوک و مبارزه تن به تن است ولی هربار با ضربات چپ جک روبرو می شود. حرکت مشت چپ جک اتوماتیک حرکت می کند. چند بار جک ضربه چپ را با ضربه راست تکمیل کرد . ضرباتی که به کتف والکوت اصابت میکرد ، گاهی هم از بالای سرش رد می شد .
تا روند چهارم چند جای صورت والکوت شکاف برداشته و خون ریزی کرد. پهلوهای جک هم سرخ شده بود. در هر نبرد تن به تن جک والکوت را با یک دست گرفته و یک آپارکات نصیب والکوت می کرد. والکوت هم دایما به بدن جک ضربات سنگین وارد می کرد.
این ریتم نبرد سه روند دیگر ادامه پیدا کرد. یکی از ضربات آپرکات جک به بینی والکوت اصابت کرده و خون از بینی اوجاری شد . در پایان روند هفتم و به هنگام یک دقیقه استراحت جک گفت که دست چپش سنگین و کرخته، از این لحظه به بعد والکوت برتری خود را نشان داد . ضربات سنگین بر پهلوی جک وارد می کرد .در موقع استراحت جک پرسید : روند چندم است؟ گفتم یازدهم. جک گفت دیگر قدرت مقاومت ندارد و زانوهایش کاملا کرخت شده. در فاصله روندها زانوهای جک را ماساژ می دادم. زانوهایی که زیر دستهایم لرزشش را احساس می کردم.
جک می دانست که حریف والکوت نیست ولی نگران نبود. پولش جای گرمی بود و فقط می بایست مسابقه را بدون ناک اوت شدن تمام می کرد. یک ضربه هوک چپ والکوت بعد از رد کردن ضربه راست حریف ، جک را روانه زمین کرد. داور شروع به شمارش نمود . جک بر پا خاست. این بار والکوت بعد از یک ضربه هوک باز ضربه راست را زیر بند ناف جک فرود آورد. چشمان جک از حدقه بیرون آمده بود. داور والکوت راگرفت . جک یک پا به پیش گذاشت . اگر بیفتد ، پنجاه هزار دلار با او خواهد افتاد ! جک خطاب به والکوت گفت . ! بیا جلو مادر جنده لهستانی!
جان همکارمان در کنار رینگ آماده پرتاب حوله به رینگ است. جک یک پا به جلو می گذارد. خیس عرق است و از بینی اش خون می ریزد. صورتش از درد مچاله شده است. جک شروع به حمله می کند. چپ ، راست و در نهایت ضربه چپ به زیر بند ناف والکوت، واو روی زمین افتاد . دستهایش را روی شکمش گذاشته و غلت می زد . داور جک را گرفت . جان پرید روی رینگ و بعد از او اعلام کننده وارد رینگ شد .
جک روی چارپایه نشسته بود . دستکش هایش را بیرون آوردم . دستهایش را روی زیر شکمش فشارداد . صورتش زیاد حالت غیر عادی نداشت . برو سراغ والکوت و از ضربه به پایین عذر خواهی کن. جک بلند شد و به والکوت نزدیک شده با وی حرف زد . اما والکوت کاملا تعادل خود را ازدست داده بود . جک از طناب رینگ عبور کرده و به نزد خبرنگاران رفت و بعد بطرف رخت کن راه افتاد . جک در رخت کن دراز کشید و گفت مثل اینکه چیزی در شکمم آسیب دیده. راستی خنده داره که موضوع بر سر این همه پول باشد!
کی می خواهی پیر شوی؟ این سوالی بود که جوان مشت زن رستوران « فلوریدا » به هنگام بوکس با همینگوی از وی پرسید. پیری و من ؟ اصلا حرفش را نزن. چند هفته بعد همینگوی خسته و بیمار هردو خزانه تفنگ شکاری را پرکرده و بر پیشانی خود شلیک کرد . همینگوی از بیماری ارثی « هموکروماتوز» که اثرات ویران گر روانی و جسمی دارد رنج می برد.و دو روزقبل از خودکشی در بیمارستان تحت شوک الکتریکی قرار گرفته بود.
ارنست همینگوی بوکسور بود و قبل از شهرت در نویسندگی برای درآمد وتامین هزینه زندگیش به عنوان « حریف تمرینی» روی رینگ می رفت. همینگوی در تمام دوره زندگی خود علاقه به بوکس را حفظ کرده بود و در هر فرصتی دستکش بوکس به دست می کرد. اثر پنجاه هزار دلار از نظر تاکتیک و تکنیک بوکس نسبتا پیشرفته است. جک خود همینگوی است.همینگوی با قد صد و هشتاد و سه سانتی و وزن 80 کیلویی عموما به حریفان خود برتری قد داشته و به همین شیوه بوکس هم عادت کرده بود. تاکتیکی که همینگوی برای جک در نبرد با والکوت انتخاب می کند درست است. جک یک سر و گردن از والکوت بلندتر است و بنا براین باید سعی کند حریف را دور از خود نگه دارد. این روش را جک با ضربات چپ مستقیم انجام می دهد. تاکتیک والکوت هم در برابر جک صحیح است. او کوتاه تر است و باید با جاخالی و « شکستن فاصله» به جک نزدیک شده و به پهلوی وی ضربه وارد کند. انتقاد وارد به همینگوی در این اثر ، استفاده مبالغه آمیز جک از ضربات چپ است. ضربات چپ « جا ب» در تدارک حمله و کنترل حریف هنگام خستگی مورد استفاده قرار می گیرد، و باید بوکسور از هردو دست خود استفاده کند. مطلب مبهم دیگر نیز در نبرد بین دو بوکسور در نوشته همینگوی، ضربه به زیر شکم است که معلوم نیست نظر نویسنده بطور مشخص کجاست. زدن ضربه از زیر خط کمر بند به پایین ممنوع است و این با خط شورت ورزشی بوکسورها مشخص می شود و در صورت پوشیدن تی شرت ، بوکسور باید آن را زیر شورت بگذارد تا خط شورت قابل مشاهده برای داور باشد.
جک بطری ویسکی را خالی کرده بود، مست بود ، به چشمانم خیره شده بود. گفتم امشب راحت خواهی خوابید. جک تمام هفته گذشته را نخوابیده بود. مرتب می گفت که از دوری زن و بچه اش است که نمی تواند بخوابد.
گوش کن جری می خواهی پول بدست بیاری؟ روی والکوت شرط بندی کن ! جری فکر نکن از روی مستی این حرفو میزنم. من خودم روی والکوت شرط بندی کرده ام. پنجاه هزار دلار ! بعد از این مسابقه بوکس را رها خواهم کرد.
فردا صبح که پشت میز صبحانه روبروی هم نشسته بودیم . جک پرسید دیشب در مورد مسابقه و شرط بندی چه گفته است؟ گفتی که روی برنده شدن والکوت در برابر خودت پنجاه هزار دلار شرط بندی کرده ای.اما جک اگر حادثه ای پیش بیاید چه خواهی کرد؟ جک گفت من مطمئنم ، والکوت برای برنده شدن آماده شده است و من شانسی ندارم. گفتم جک پنجاه هزار دلار پول هنگفتی است . جک در حا لی که به من نگاه میکرد گفت، کار من دیگه با بوکس تمام است و چیزیکه برایم مهمه ۵۰ هزار دلار و به دست آوردن این پول حتی با تقلب است ، معلوم بود او شب را کاملا راحت خوابیده است.
تمام مسیر قطار به طرف نیویورک جک ساکت بود و از پنجره به بیرون نگاه می کرد. در نیویورک به زنش تلفن زد. زنش هیچگاه در مسابقه های وی حضورپیدا نمی کرد. بعد از ناهار با جک به طرف محله گاردن برای وزن کشی رفتیم. مسابقه روی وزن حداکثر ۶۸ کیلو و ۶۰۰ گرم توافق شده بود. در محل وزن کشی جک با وا لکوت روبرو شد. او یک سر و گردن بلندتر از رقیبش بود. والکوت شانه های پهن و بازوان یک مشت زن سنگین وزن را داشت ولی پاهایش قوی نبودند. صورت او پراز آثار زخم بود. والکوت قبل از رفتن روی ترازو با جک سلام و احوالپرسی کرد.
با تاکسی از هتل بطرف سالن گاردن محل مسابقه راه افتادیم. باران شدیدی می بارید. سالن پر از جمعیت بود. وارد رخت کن شدیم. هنگام بیرون آمدن از رخت کن والکوت را دیدیم که با عبور از طناب وارد رینگ شد. جمعیت با هلهله از وی استقبال کرد. بعد از او جک هم با استقبال تماشاگران روبرو شد. جک ایرلندی است و مردم به ایرلندی ها علاقه دارند. هنگام ورود جک به رینگ والکوت از جایش بلند شده و طناب رینگ را بالا کشید. تماشاگران با این حرکت به وجد آمدند. والکوت دستش را روی شانه جک گذاشت. جک به والکوت گفت : می خواهی قهرمان مردمی بشوی ؟ چنگ کثیفت را از شانه ام بردار !
هنگام بستن نوارهای بوکس ودست کردن دستکش جک پرسید که این والکوت از کدام کشور است؟ سول جواب داد نمی دانم ، دانمارکی ، چیزی شبیه به این ! داور دو بوکسور را به وسط رینگ دعوت کرد . بعد از ردو بدل کردن چند کلمه هردو به گوشه های رینگ درجای خود بازگشتند . زنگ به صدا در آمد
بلافاصله بعد از تماس دستکش دو بوکسور به عنوان احترام جک دوبل چپ را بطرف صورت والکوت پرتاب می کند. والکوت با چانه فشرده روی سینه جک را دنبال می کند. شیوه بوکس والکوت استفاده از هوک و مبارزه تن به تن است ولی هربار با ضربات چپ جک روبرو می شود. حرکت مشت چپ جک اتوماتیک حرکت می کند. چند بار جک ضربه چپ را با ضربه راست تکمیل کرد . ضرباتی که به کتف والکوت اصابت میکرد ، گاهی هم از بالای سرش رد می شد .
تا روند چهارم چند جای صورت والکوت شکاف برداشته و خون ریزی کرد. پهلوهای جک هم سرخ شده بود. در هر نبرد تن به تن جک والکوت را با یک دست گرفته و یک آپارکات نصیب والکوت می کرد. والکوت هم دایما به بدن جک ضربات سنگین وارد می کرد.
این ریتم نبرد سه روند دیگر ادامه پیدا کرد. یکی از ضربات آپرکات جک به بینی والکوت اصابت کرده و خون از بینی اوجاری شد . در پایان روند هفتم و به هنگام یک دقیقه استراحت جک گفت که دست چپش سنگین و کرخته، از این لحظه به بعد والکوت برتری خود را نشان داد . ضربات سنگین بر پهلوی جک وارد می کرد .در موقع استراحت جک پرسید : روند چندم است؟ گفتم یازدهم. جک گفت دیگر قدرت مقاومت ندارد و زانوهایش کاملا کرخت شده. در فاصله روندها زانوهای جک را ماساژ می دادم. زانوهایی که زیر دستهایم لرزشش را احساس می کردم.
جک می دانست که حریف والکوت نیست ولی نگران نبود. پولش جای گرمی بود و فقط می بایست مسابقه را بدون ناک اوت شدن تمام می کرد. یک ضربه هوک چپ والکوت بعد از رد کردن ضربه راست حریف ، جک را روانه زمین کرد. داور شروع به شمارش نمود . جک بر پا خاست. این بار والکوت بعد از یک ضربه هوک باز ضربه راست را زیر بند ناف جک فرود آورد. چشمان جک از حدقه بیرون آمده بود. داور والکوت راگرفت . جک یک پا به پیش گذاشت . اگر بیفتد ، پنجاه هزار دلار با او خواهد افتاد ! جک خطاب به والکوت گفت . ! بیا جلو مادر جنده لهستانی!
جان همکارمان در کنار رینگ آماده پرتاب حوله به رینگ است. جک یک پا به جلو می گذارد. خیس عرق است و از بینی اش خون می ریزد. صورتش از درد مچاله شده است. جک شروع به حمله می کند. چپ ، راست و در نهایت ضربه چپ به زیر بند ناف والکوت، واو روی زمین افتاد . دستهایش را روی شکمش گذاشته و غلت می زد . داور جک را گرفت . جان پرید روی رینگ و بعد از او اعلام کننده وارد رینگ شد .
جک روی چارپایه نشسته بود . دستکش هایش را بیرون آوردم . دستهایش را روی زیر شکمش فشارداد . صورتش زیاد حالت غیر عادی نداشت . برو سراغ والکوت و از ضربه به پایین عذر خواهی کن. جک بلند شد و به والکوت نزدیک شده با وی حرف زد . اما والکوت کاملا تعادل خود را ازدست داده بود . جک از طناب رینگ عبور کرده و به نزد خبرنگاران رفت و بعد بطرف رخت کن راه افتاد . جک در رخت کن دراز کشید و گفت مثل اینکه چیزی در شکمم آسیب دیده. راستی خنده داره که موضوع بر سر این همه پول باشد!
کی می خواهی پیر شوی؟ این سوالی بود که جوان مشت زن رستوران « فلوریدا » به هنگام بوکس با همینگوی از وی پرسید. پیری و من ؟ اصلا حرفش را نزن. چند هفته بعد همینگوی خسته و بیمار هردو خزانه تفنگ شکاری را پرکرده و بر پیشانی خود شلیک کرد . همینگوی از بیماری ارثی « هموکروماتوز» که اثرات ویران گر روانی و جسمی دارد رنج می برد.و دو روزقبل از خودکشی در بیمارستان تحت شوک الکتریکی قرار گرفته بود.
ارنست همینگوی بوکسور بود و قبل از شهرت در نویسندگی برای درآمد وتامین هزینه زندگیش به عنوان « حریف تمرینی» روی رینگ می رفت. همینگوی در تمام دوره زندگی خود علاقه به بوکس را حفظ کرده بود و در هر فرصتی دستکش بوکس به دست می کرد. اثر پنجاه هزار دلار از نظر تاکتیک و تکنیک بوکس نسبتا پیشرفته است. جک خود همینگوی است.همینگوی با قد صد و هشتاد و سه سانتی و وزن 80 کیلویی عموما به حریفان خود برتری قد داشته و به همین شیوه بوکس هم عادت کرده بود. تاکتیکی که همینگوی برای جک در نبرد با والکوت انتخاب می کند درست است. جک یک سر و گردن از والکوت بلندتر است و بنا براین باید سعی کند حریف را دور از خود نگه دارد. این روش را جک با ضربات چپ مستقیم انجام می دهد. تاکتیک والکوت هم در برابر جک صحیح است. او کوتاه تر است و باید با جاخالی و « شکستن فاصله» به جک نزدیک شده و به پهلوی وی ضربه وارد کند. انتقاد وارد به همینگوی در این اثر ، استفاده مبالغه آمیز جک از ضربات چپ است. ضربات چپ « جا ب» در تدارک حمله و کنترل حریف هنگام خستگی مورد استفاده قرار می گیرد، و باید بوکسور از هردو دست خود استفاده کند. مطلب مبهم دیگر نیز در نبرد بین دو بوکسور در نوشته همینگوی، ضربه به زیر شکم است که معلوم نیست نظر نویسنده بطور مشخص کجاست. زدن ضربه از زیر خط کمر بند به پایین ممنوع است و این با خط شورت ورزشی بوکسورها مشخص می شود و در صورت پوشیدن تی شرت ، بوکسور باید آن را زیر شورت بگذارد تا خط شورت قابل مشاهده برای داور باشد.
2نوامبر2012 پاریس