از 10 ماه مه ارتش روسیه به نواحی خارکیف حملله کرده و در زمان کوتاهی 280 کیلومتر مربع از شهرک و روستاهای پیرامون خارکیف را تسخیر کرده است. این پیش روی در یک سال و نیم اخیر ارتش روسیه بی سابقه است. خارکیف دومین شهر بزرگ اکراین با یک میلیون و سیصد هزارنفر جمعیت است و در 30 کیلومتری مرز روسیه قرار گرفته است. آیا این حمله ها فقط برای گرفتن ده ها روستا بوده و به همین جاختم خواهد شدو یا اینکه روسیه به پیشروی در این منطقه ادامه خواهد داد؟
پاسخ ولادیمیر پوتین به پرسش بالا اینگونه است: « من علنی اعلام کرده بودم که اگر حمله ها به شهرهای روسیه ادامه یابد ، ما مجبور خواهیم شد یک منطقه حائل در مرزهای خود ایجاد کنیم ، مقصر آنچه در منطقه خارکیف می گذرد اکراین است که مناطق مسکونی مرزی روسیه را بمباران کرده است . تا آنجاییکه به خارکیف مربوط می شود فعلا قصد تسخیر شهر خارکیف را نداریم ولی ارتش روسیه همچنان در حال پیشروی در این منطقه است»
نمی توان هدفی را که پوتین به عنوان « منطقه حائل» مطرح می کند به این شکل جدی گرفت. 10 یا 20 کیلومتر نمی تواند مانعی برای ارتش اکراین برای حمله پهبادی و موشکی به مناطق مرزی روسیه و حتی دورتر باشد. بلینکن در اکراین اعلام کرده بود که استفاده از سلاح های آمریکایی را خود اکراین تصمیم خواهد گرفت و بنابرنی محدودیت قبلی از کاربرد سلاح های دوربرد آمریکایی علیه روسیه را برداشته بود.البته پنتاگون بعد از اظهار نظر بلینکن در مورد واگذاری تصمیم استفاده از سلاح های جنگی آمریکایی به اکراین ، با چرخش در این زمینه اعلام کرد که مواضعش تغییر نکرده است و سلاح های آمریکایی باید برای پس گرفتن مناطق اشغالی در اکراین وارد جنگ شوند.نکته ظریفی در این اظهار نظر پنتاگون وجود دارد که به نظر من باید به این شکل بازسازی شود :روسیه کریمه و دنباس را تسخیر کرده و به دژ تبدیل کرده است که پس گرفتن آن برای ارتش اکراین تقریبا غیر ممکن است و هر حمله به این مناطق با تلفات زیاد نظامی برای طرف اکراین در برخواهد داشت ، درواقع دولت اکراین ترجیح می دهد جنگ را با شلیک پهباد و موشک به داخل خاک روسیه ادامه دهد و حتی با « مغلوبه شدن جنگ» و واکنش شدید روسیه ،ناتو را مستقیم تر وارد جنگ با روسیه کند.تفاوت بر سر دو استراتژی جنگی است. این دولت زلنسکی هست که می خواهد هدف اعلام شده روسیه در اکراین مبتنی بر« عملیات نظامی ویژه» را به یک جنگ خونین علیه غیر نظامی های دو کشور تبدیل کند تا بتواند چهره روسیه را تخریب کند.
زلنسکی در مصاحبه اختصاصی خود با فرانس پرس در 17 ماه مه حمله به استان خارکیف را « موج اول» حمله روسیه معرفی کرد که می تواند موج های دیگری را در پی داشته باشد ، اما او در مورد امکان حمله روسیه به کیف را رد کرد و گفت روسیه مانند آغاز حمله به اکراین از امکانات نظامی برای تسخیر کیف برخوردار نیست. در این مصاحبه وی از دولت چین دعوت کرد که در کنفرانس صلح سوئیس که در مورد جنگ روسیه و اکراین در ماه ژوئن و بدون شرکت روسیه برگزار می شود شرکت کند.
چند روز قبل از حمله زمینی ارتش روسیه به استان خارکیف، ولادیمیر پوتین دستور آماده سازی و مانور موشک های تاکتیکی اتمی را صادر کرده بود.بنابرین ما در آغاز یک نقطه چرخش نوین در جنگ روسیه . اکراین هستیم. جنبه دیگری که به این مرحله نوین قوت می دهد کمک 60 میلیارد دلاری آمریکا به دولت اکراین است. ضرب المثلی می گوید« پول اعصاب جنگ است» و آمریکا و به میزانی عرب مرتب اعصاب زلنسکی را برای جنگ تقویت می کنند.
تغییرهایی در بین مسولان نظامی و دفاعی روسیه نیز می تواند به فهم استراتزی جنگی روسیه در اکراین کمک کند. در این تغییرها سرگئی شویگو وزیر دفاع جای خود را به آندری بلوسوف داد که نظامی نیست و مسولیت هایی در زمینه اقتصادی داشته است. این جابجایی شاید به این معنا باشد که روسیه برای جنگ طولانی مدتری آماده می شود که نباید جنگ ،اقتصاد ملی روسیه را ببلعد ، بلکه بایدتابعی از آن باشد.
گشودن جبهه نوین خارج از دونباس و در منطقه اکراینی نشین، خروج روسیه را از هدف اعلام شده قبلی مبتنی بر « عملیات نظامی ویژه» و ورود به جنگ بطور عمومی را نشان می دهد. مهمترین هدف ارتش روسیه از گشودن این جبهه جدید، هشدار به اکراین و ناتو است که اگر بخواهید جنگ را به داخل روسیه بکشانید ، واکنش ارتش روسیه کشانیدن یک جنگ تمام عیار به داخل اکراین خواهد بود. این تاکتیک نظامی روسیه می تواند اکراین را به ویرانه بدل کند. ضمن اینکه باید توجه داشت که ارتش اکراین فقط سنگربندی محکم و نیروی زبده جنگی در مناطق دونباس داشت و دیگر مناطق فاقد امکان مقاومت جدی در برابر ارتش روسیه هستند.
با گشوده شدن جبهه نوین در جنگ روسیه و اکراین ،این پرسش با قوت بیشتری مطرح می شود که سرنوشت این جنگ چیست؟ به نظر من باید از فورمولاسیون « جنگ فرسایشی» برای روشن کردن این جنگ پرهیز کرد. جنگ هایی فرسایشی بین کشورهایی رخ می داد که هر دو طرف فاقد نیرو برای تغییر سریع و یا میان مدت روند جنگ بودند ، در حالی که در جنگ روسیه و اکراین با توجه به ورود بیش از پیش ناتو به این جنگ ، هردو طرف امکانات عظمی برای بسیج جنگی دارند که هنوز در صد کوچکی از آن را بکار گرفته اند.در نبود یک دیپلماسی در شرایط فعلی ،حرف اول را میدان جنگ و تغییر موازنه قوای نظامی می زند. مواضع دو طرف برای مذاکره صلح بسیار دور از یکدیگر است و از همه مهمتر امپریالیسم جهانی به رهبری آمریکا نمی خواهد با حق مساوی پشت میز مذاکره با روسیه بنشیند. سازمان نظامی ناتو بدنیال مرحله ای است که نقاط ضعف مهمی درجبهه روسیه بروز کند تا بتواند از موضع قدرت با آنها مذاکره کند. در نبرد بوکس ( در بوکس فقط یک شیوه داریم و آنهم متد روسی است که هنگامی که شوروی برای ورود به مسابقه های المپیک آماده می شد تکامل داده بود) گاهی با بوکسور هایی فوق العاده روبرو می شویم که هیچ راه حلی برای حمله به آنها پیدا نمی کنیم ، یعنی گارد دفاعی محکم دارند ، به موقع حمله های سنگین می کنند ، همه تاکتیک های بوکس را به موقع اجرا می کنند ،خونسرد و با هوش هستندو……..
18.5.2024