بهزاد کریمی در این مقاله اشاره به زندان قزل حصار هم می کند که خودش از همین زندان آزاد شد. البته آزادیش هم پایان زندان و فردی بود. من با عده ای تازه به این زندان از قصر منتقل شده بودیم و با ورود به زندان قزل حصار با کمال تعجب دیدیم که کمون فدایی ها از همه کمونها از جمله توده ای ها و سایر چپ ها و مجاهدین جداست ، در حالیکه در این تاریخ همه زندانها کمون واحد داشتند. ما که فدایی بودیم به عنوان اعتراض وارد کمون فدایی نشدیم و خواهان وحدت همه کمونها شدیم. من بعنوان نماینده جمعی که از قصر به قزل حصار آمده بود با بهزاد کریمی دو سه جلسه مذاکره کردم و وی را وادار به عقب نشینی کردم . البته در همین درگیریها بود که وی آزاد شد .اما محفل سکتاریستی وی که شامل فریدون احمدی ، صمد پور نقوی ، نادر عصاره و عده ای دیگر می شدند همچنان برای وحدت با دیگر کمونها و سپس برای بیانیه مشترک آرادی زندانیان سیاسی مانع ایجاد می کردند که مجبور شدم با کار روزانه توضیحی در کمون فدایی ضرورت وحدت و بیانیه مشترک با دیگر جریانات را به هنگام آزادی از زندان پیش ببرم و در نهایت بیانیه مشترک صادر شد که نوشته من بود و در کیهان چاپ شد. البته خود من در لیست آزادیها نبودم و دو باره به زندان قصر منتقل شدم.
جالب است در یکی از بحث هاییکه بهزاد کریمی برای مجاب کردن من برای قبول تفرقه بین جریانهای مختلف مثالی از « دیالکتیک» زد و گفت ممکن است تضاد دیالکتیکی خود را در مورد اختلاف بر سر « قند» نشان دهد ! ( قندشان را با سایر جریانات برای چای خوری در حیاط زندان جدا کرده بودند !)
به نظر من همین چپ رویها در بهزاد کریمی زمینه ساز راست رویهای بعدی وی شد. 25 سال پیش بهزاد کریمی به پاریس سراغ فدایی ها آمده و به تک تک آنها نوید امکان همکاری جناحی از سلطنت طلبها را چپ را داده و برای قانع کردن آنها به حرکت در مسیر همکاری فدایی ها با سلطنت طلبها تلاش زیادی می کرد. به نظر من بهزاد کریمی مشوق فریدون احمدی برای مزدوری سلطنت طلبها بوده است چون در زندان زیر رهبری بهزاد کریمی بود که خودم درگیر و شاهد این ماجرا بودم. همچنین است نادر عصاره که رگ عرتی برای دفاع از سلطنت طلبان دارد زیر چتر رهبری بهزاد کریمی بود. در واقع بهزاد کریمی ، فریدون احمدی و نادر عصاره در زندان قزل حصار یک محفل سکتاریست چپ رو بودند. البته چند سال قبل که این ماجرای زندان قزل حصار را با خود بهزاد کریمی مطرح کردم وی مذاکره با من را انکار کرد و گفت من در حد مذاکره با وی نبودم ! موقعی که از سازمان راه کارگر انشعاب کرده بودم ، بهزاد کریمی قراری با من گذاشت تا ببیند من می توان ثابت کنم که سازمان راه کارگر رویزیونیست است ! جناب بهزاد کریمی البته فقط مدت کوتاهی با من در زندان بود و طبعا از « حد » من خبر نداشت ولیی آنچه کا اکنون برای وی مهم است زدن چوب حراج به تاریخ چپ و معامله با سلطنت طلبهاست. او اکنون امتیازهای سلطنت طلبها جلوی چشمان کم سویش رژه می روند ! او یک کودتا گر و توطئه گر ایدئولوژیک ـ سیاسی است !
13.5.2014