خمینی و مصدق
عیسی صفا
اکنون در گرماگرم بحران هسته ای ایران، سردمداران جمهوری اسلامی کوشش می کنند حق عنی سازی هسته ای را با مبارزات مردم ایران برای ملی کردن صنعت نفت بوسیله مصدق مقایسه کنند. آنها عمدا فراموش می کنند که خمینی در دوره ملی شدن نفت فعال نبوده و اصلا در صف مبارزان ملی برای ملی کردن نفت فرار نداشته است. هیچ تحلیلی در این زمینه به اندازه نفل قول از خمینی افشاگر تنفر وی از مبارزان ملی ـ دمکراتیک و غیر روحانیت نیست:
« مسلمانها بنشينند تماشا كنند يك گروهي [جبهه ملي] كه از اولش باطل بودند، من از آن ريشه هايش مي دانم، يك گروهي كه با اسلام و روحانيت اسلام سرسخت مخالف بودند از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتي كه مرحوم آيت الله كاشاني ديد كه اينها خلاف دارند مي كنند و صحبت كرد اينها كاري كردند كه يك سگي را نزديك مجلس عينك به آن زدند اسمش را آيت الله گذاشته بودند. اين در زمان آن [دكتر مصدق] بود كه اينها فخر مي كنند به او، او هم مسلم نبود. من آن روز در منزل يكي از علماي تهران بودم كه اين خبر را شنيدم كه يك سگي را عينك زدند و به اسم آيت الله توي خيابانها مي گردانند. من به آن آقا عرض كردم كه اين ديگر مخالفت با شخص ]آيت الله كاشاني (نيست، اين) دكتر مصدق[سيلي خواهد خورد و طولي نكشيد كه سيلي را خورد [سقوط 28 مرداد] و اگر مانده بود سيلي را بر اسلام مي زد. اينها تفاله هاي آن جمعيت هستند كه حالا قصاص را حكم ضروري اسلام را، غيرانساني مي خوانند». (صحیفه نور- ج 15 – ص 15)
انحصار طلبی خمینی آنچنان غلیظ و تنفر انگیز است که برای کوبیدن سیاستمداران غیر روحانی به هر شایعه بی پایه ای همچون مدرک معتبر تاریخی اتکا می کند. بر عکس شایعاتی که خمینی در حمله به مصدق مطرح می کند ، مدارک معتبر فراوان از همکاری روحانیت با دربار و امپریالیسم آمریکا و. انگلیس در تدارک کودتا علیه دولت مصدق وجود دارد. به این نقل قول فوق العاده افشاگرانه آیت الله طالقانی در مورد نقش روحانیت در تدارک کودتای 28 مرداد توجه کنید:
« در منزل ایت الله بهبهانی که از علمای دربار بود تنی چند از نویسندگان هم نشسته بودند. نویسندگان با چوهر قرمز به امضای جعلی حزب توده برای تمامی علما و ائمه جمعه کشور با پست نامه نوشتند که محتوای آن این بود: ما بزودی شما را با شالهای سرتان بالای تیرهای چراغ برق بدار خواهیم زد. امضا حزب توده» ( ن. ک. به طالقانی و تاریخ. سید دهقان و بهرام افراسیابی ص. 282
هنگامی که آیت الله طالقانی در 14 اسفند 1357 در سالگرد مصدق در احمد آباد در سخنرانی خود قاطعانه از مصدق دفاع کرد ، فردای آن روز خمینی عجولانه بر دفاع خود از آیت الله کاشانی تاکید کرد و اینکه « از استخوانهای پوسیده او چه می خواهید».
اما تا آنجاییکه به مواضع آیت الله کاشانی در مورد مصدق بر می گردد به این نقل قول از او توجه کنید : « این مصدق راه را گم کرده و مستحق چنین عاقبتی بوده است . تمام هم و غم او این شده بود که مردم فریاد زنند زنده باد مصدق. مصدق به من و کشورش خیانت کرد. طبق شرع شریف اسلامی مجازات کسی که در فرماندهی و نمایندگی کشورش خیانت کند مرگ است.( جلد سوم پیام های ایت الله کاشانی.)
کیهان در روز 9 مهر32 می نویسد.« از ابتدای روی کار آمدن دولت جدید آقای سپهبد زاهدی تصمیم گرفته اند هر 15 روز با آیت الله کاشانی دیدار نمایند. دیروز ظهر این ملاقات در منزل شخص ثالث انجام پذیرفت و کاشانی در پاسخ به سئوال اخبار الیوم مبنی بر اینکه به نظر شما بزرگترین اشتباه مصدق کدام است ؟ گفت : پایمال کردن قانون اساسی و عدم اطاعت از اوامر شاه ( کیهان 17 شهریور 32)
موضع مشمئز کننده خمینی نسبت به مصدق برای ملی ـ مذهیبی ها یی که هم از آخور می خورند و هم از توبره دشواریهای فراوان بجای گذاشته است. یکی از آنها بنام حجاریان در توجیه مسلم بودن مصدق می گوید : « مصدق مسلم بود ولی به شیوه خود!». گویا مصدق به مسلم بودن نیاز حیاتی داشته و ملی و دمکرات بودن برای هویت سیاسی وی کافی نبوده است!
|