سیاسی

مقاومت محوری های « چپ» کیانند و چگونه خاک به چشم مردم می پاشند؟ (1) عیسی صفا

آلیندا دختر چگوارا

تز پایه ای چپ های محور مقاومتی که بسیار رنگارنگ  و حتی جهانی هستند، این چنین است : جهان چند قطبی بسرعت در حال شگل گیری است و چین و روسیه ، بریکس و بسیاری از کشورهای دیگر در حال تشکیل یک و یا چند قطب نیرومند در برابر امپریالسم جهانی به رهبری آمریکا هستند ، همین روزهاست که دلار به تکه کاغدهای بی ارزش تبدیل شود و….  ما این نوع چپ ها را همین جا نگه می داریم و نظر آنها را در مورد نقش و جایگاه جمهوری اسلامی در این قطب بندیهای جهانی می پرسیم. آنها دیروز خجولانه و امرزو با شهامت بیشتری می گویند جمهوری اسلامی در قطب بندی چین ور وسیه در برابر غرب امپریالیستی قرار گرفته و از نظر سیاست خارجی  « مترقی و مثبت»  است ، بنابرین هرچه هم اوضاع داخلی ایران از هر نظر فاجعه بار باشد ، نمی توان خواستار سرنگونی یک رژیم مترقی در صف بندی جهانی شد ( که از نظر آنان همین صف بندی بین المللی تعیین کننده روندهای جهانی و داخلی در تحلیل نهایی خواهد بود) که می تواند تحت تاثیر همین سیاست خارجی از داخل هم تغییر کند.

هنگامیکه اعضای رهبری حزب توده ایران در زندان هایی رژیم جانی جمهوری اسلامی بودند ،نامه ای به دست رهبران حزب و رفیق خاوری رسانده شده بود که ادعا می شد نویسنده نامه نورالدین کیانوری دبیر کل  سابق حزب از زندان  است. حزب توده ایران در پلنوم ها و نشست های رسمی حزبی  پس ازحمله به حزب ، شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را مطرح کرده بود که سپس این شعار تعدیل یافته و به « برچیدن بساط جمهوری اسلامی»  دگرگون شده بود. در نامه این سیاست رد شده و ادعا شده بود که « نبرد که بر که» در درون حاکمیت جمهوری اسلامی ادامه دارد و وظیفه حزب دفاع از جناح ضد امپریالیستی درون حاکمیت است. مدتی بعد فردی بنام علی خدایی که از حزب اخراخ شده بود با دزدیدن برخی اسناد حزبی و نام نشریه موقتی خارج از کشور بنام « راه توده» تمام قد در پشت نامه ادعایی کیانوری از زندان قرار گرفت و برای خود دفتر و دستک درست کرد که آی جماعت حزب توده ایران از مسیر انقلابی خود منحرف شده است! البته علی خدایی تا هنگامی که  داخل حزب بود از « سرنگونی جمهوری اسلامی با مبارزه مسلحانه» دفاع می کرد ولی بعد از اخراج پوست انداخت و چهره واقعی خود را نشان داد. راه توده مدعی است کیانوری نامه را به راه توده رسانده است : « اینکه کیانوری با استفاده از کدام امکانات و فرصت ها توانست چنین سندی را بنویسد و به خارج از کشوربرساند و در اختیار راه توده برای انتشار بگذاردو…..»( راه توده آذر ماه 1378 ص 2 )در همین جا این سوال مطرح می شود که چرا کیانوری نامه را در اختیار رفیق خاوری عضو هییت سیاسی و دبیرکل حزب قرار نداده و به علی خدایی مراجعه کرده است؟ توضیحی در این باره در راه توده وجود ندارد. یکی از نمونه های « درخشان» که بر که که بزعم آنها مورد عفلت « نامه مردم»  در فهم نبرد « که بر که» در جناح های حاکمیت است ، تحریم انتخابات ریاست جمهوری است که نتیجه اش به ریاست جمهوری رسیدن خاتمی بود . راه توده در این باره می نویسد: « نتیجه انتخابات و پیروزی محمد خاتمی سنگین ترین آواری بود که بر سر این نشریه ( نامه مردم) و دیگر تحریم کنندگان انتخابات فرود آمد و ….» و اینکه:« همه آنها که به موقع نتوانستند مفهوم و استدلال « سخنی با همه توده ایها» ( نامه کیانوری) را درک کنند ، هنوز هم منتظر شکست خاتمی ، شکست جنبش و غلبه راست بر جامعه هستند( راه توده همانجا) خوب امروز نظر راه توده در مورد بر آمد ، تاریخ و تاثیر خاتمی چیست؟ خاتمی در چه مواضعی نسبت به علی خامنه ای قرار دارد و این دو بیانگر کدام گرایش سیاسی هستند و از چه موقعیتی در قدرت بر خورددارند؟چه خطی ضد امپریالیستی و ادامه « خط امام» است ؟ خط خامنه ای یا خط خاتمی؟ همه نوشته های راه توده به روشنی نشان می دهد که نیروهای اصلاح طلب بعنوان « ستون پنجم امپریالیسم» معرفی شده اند و خط امپریالیستی به رهبری خامنه ای،چه زمانی و چگونه در تاریخ جمهوری اسلامی « خط امامی ها» قدرت مسلط نبوده اند؟ طرفه این است که حزب توده ایران و به قول راه توده « نامه مردم» همواره از  گرایش های اصلاح طلبانه خاتمی در برابر خامنه ای و داردو دسته اش دفاع کرده است ، ولی راه توده در کنار خامنه ای و علیه اصلاح طلبان بوده است.( ادامه دارد)

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *