هویت تشکیلاتی سازمان اکثریت با قطعی شدن نپویستن به تشکیل حزب چپ ایران در چند سال پیش ، دو باره « باز یافت » شد ! کنگره نوزدهم سازمان این پدیداری تشکیلاتی را به این شیوه توضیح می دهد : « کنگرهٔ نوزدهم سازمان وظایف موضوعی تعیینشده از سوی کنگرههای پیشین در پیوند با بنیانگذاری و پاگیری «حزب چپ ایران (فداییان خلق)» را، چهار سال پس از بنیانگذاری آن، تحقق یافته و بهپایان رسیده دانسته و بهاتفاق آرای اعضای خود تصمیم به بازیافت کامل کنشگری همهجانبهٔ سازمان گرفت. سازمان بنیانگذاری حزب چپ ایران (فداییان خلق) را دستاوردی ارزنده در راستای همگرایی نیروهای فدایی، چپ و عدالتخواه تلقی میکند و از آنجایی که آن را در راه رزم سترگ تاریخی خود نزدیکترین جریان سیاسی بهخود میشمارد، همۀ کوشش خود را برای همسویی، همکاری و هماهنگی با حزب به کار خواهد برد.» اما هنوز جوهر کنگره نوزدهم فداییان اکثریت خشک نشده بود که حزب چپ ایران در کنگره سوم خود نام فدایی را حذف کرد و بنابرین سیاست فداییان اکثریت در هم گرایی با فداییان این پرسش را جلوی آنها می گذارد که چه پروزه ای برای همسویی و همکاری با جریان های دیگر فدایی دارند؟سازمان های دیگر فدایی مانند اقلیت که خود دچار چندین انشعاب شده است ، ده هاست که هیچ رابطه ای با فداییان اکثریت نداشتند و معلوم نیست که حاضر به برداشتن بایکوت سیاسی سازمان فداییان اکثریت باشند.حزب چپ ایران چه تلاشی برای برای همگرایی نیروهای فدایی و عدالت خواه کرده است؟یک پای آنها در آلترناتیو سازی امپریالیستی دیده نمی شود؟ نظرتان در مورد بهزاد کریمی ها چیست که دایما در مورد اتحادبا نیروی ارتجاعی و وابسته « مشروطه خواهان» قلمفرسایی می کند؟
کنگره نوزدهم ادعا می کند که می خواهدبه « آرمان های دیرین چپ سوسیالیستی» بر گردد. در این ادعا ما با یک مشکل فهم روبرو می شویم ، سازمان چریک های فدایی خلق ادعای ایدئولوژی کمونیستی و مارکسیستی ـ لنینیستی می کردند و با « چپ سوسیالیستی» که در آن زمان هویت احزاب سوسیال دمکرات بود مرزبندی سفت و سخت داشتند. حتمن جواب سازمان فداییان اکثریت این است که در کنگره های قبلی این دگردیسی ایدئولوژیک رخ داده است و شامل « باز یافت» نمی شود. سرنوشت احزاب سوسیال دمکرات اکنون چگونه است ؟ آیا اکنون در جهان وضعیت نوینی پیش نیامده که شایسته دینامیزم ایدئولوژیک در صفوف چپ و جمع بندیهای نوین نباشد؟ آیا سرمایه داری جهانی نئو لیبرال با شکست ایدئولوژیک روبرو نشده است؟ آیا راست محافظه کار در پوشش ملی گرایی خود را آلترناتیو جهانی شدن معرفی نمی کند؟ آیا فضای نوینی برای باز بینی و تقویت ایدئولوژی کمونیستی پیدا نشده است؟
درکنگره نوزدهم خبری از سند سیاسی و تصویب آن نیست ، اما خطوط یک سند در پیام به مردم ایران دیده می شود: « هم از این روست که نه برای رسیدن به جمهوری عرفی غیر دینی مورد نظرمان به حکومت های بیگانه اتکا می کنیم ، نه در مقابله با سیاست ها و برنامه های امپریالیستی به توهم هم گرایی محتمل با نظام ولایی حاکم بر میهن متوسل می شویم و نه جهت نیل به نظامی مبتنی بر مردم سالاری به توهم همکاری با وارثان نظام سلطنتی در می غلطیم». در این پیام عبور از جمهوری اسلامی بطور مشخص مطرح نشده است. در واقع ما باید با طوفانی روبرو می شدیم که جنبش مهسا ایجاد کرد تا شاهد روشن شدن مواضع سیاسی سازمان فداییان اکثرریت در مورد حکومت جمهوری اسلامی باشیم . هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان به مناسبت سالگرد جنبش مردمی ب که با نام مهسا رقم خورده است اعلام می کند که: « تبدیل گفتمان عمومی اجتماعی به گفتمان « تغییر» نظام حکومتی ایران دستاورد عظیم و ماندگاری است که به باور ما گام تعیین کننده ای در رقم زدن سرنوشت میهن ما خواهد داشت.» قطع امید از « بالائیها» آیا در سازمان اکثریت نهایی شده است؟شاید کنگره آتی سازمان فداییان اکثریت سیمای سیاسی ـ ایدئولوریک خود را روشن تر کند.