کنگره سوم حزب چپ ایران ،حداقل در ظاهر و مفاهیم مبارزه سیاسی در برگیرنده کاتگوریهای نوین است. چرخشی «نیمه کاره »در سیاست های این حزب نسبت به جنبش های مردمی دیده می شود که در ادامه « نیمه کاره» بودن آنرا توضیح خواهم داد. کنگره سوم حزب چپ ایران زودرس به تاریخ 12 تا 15 خرداد ماه 1402 برگزار شده است و نام کنگره : « زن ، زندگی ، آزادی « را بخود گرفته است. در این کنگره برای اولین بار حرف از « جنبش انقلابی» آورده می شود که اثری از آن در دو کنگره سابق حزب وجود ندارد، فراتر ازآن در سند سیاسی کنگره سوم به « موقعیت انقلابی » در جنبش ژینا امینی اشاره می شود : « در جامعه جنبشی ایران که به دلیل تراکم بحران ها و انباشت نارضایتی ها با دروه های متناوب و تصاعدی خیزش های مردمی انجامیده و زمینه را برای شکل گیری « موقعیت انقلابی» فراهم می کند» و در ادامه می خوانیم : « هم اکنون برخی مولفه های موقعیت گذار یا موقعیت انقلاب تکوین یافته و برخی مولفه های آن هنوز تکوین پیدا نکرده است. اکثریت مردم ایران مردم نمی خواهند مثل گذشته زندگی کنند و… تکمیل موقعیت انقلابی ، در گرو تداوم و گسترش روند مبارزات انقلابی ، حضور گسترده مردم در مبارزات و…..
هر کسی که با تزهای لنین در باره شرایط ذهنی و عینی انقلاب آشنایی داشته باشد کپی آنرا در سند سیاسی حزب چپ ایران در نقل قول های بالا می بینید و هیچ اشکال هم ندارد که حزب چپ ایران در سند خود به لنین اشاره نکرده باشد. در واقع در سند سیاسی حزب چپ ایران شرایط عینی و ذهنی ادغام شده است که در صورت جدا کردن آن می توانست رهنمود فعالیت سیاسی حزب را روشن تر کند. توضیح لنین در مورد شرایط ذهنی انقلاب بسیار کوتاه است و به توانایی مردم برای نابودی حکومت خلاصه می شود، اما لنین در فعالیت تئوریک خود وسیعا « شکل گیری شرایط ذهنی» انقلاب را روشن می کند : مبارزه با خط رفرمیستی احزاب سوسیال دمکرات و همراهی آنان با جنگ اول امپریالیستی در مرکز این فعالیت های تئوریک جای گرفته اند. در کنگره حزب چپ ایران در این زمینه مرزبندی با اصلاح طلبان حکومتی به میزان معینی این وظیفه را به عهده می گیرد ، ولی کمبود واقعی و نیمه کاره بودن این گرایش خود را در انتخاب متحدان سیاسی این حزب نشان می دهد و یک سره برکل گرایش انقلابی و تلاش برای تکامل شرایط ذهنی انقلابی را خط بطلان می کشد. کدام یک از گروه ها و تشکل های متحد حزب چپ ایران برای تکوین شرایط انقلابی تلاش می کنند و در این مسیر جای دارند؟ هیچکدام !در ضمن برای روشن تر شدن موقعیت انقلابی باید از حزب چپ ایران پرسید نام انقلابی که در حال تکوین است کدامست؟ انقلاب دمکراتیک؟ انقلاب ملی ـ دمکراتیک؟ و یا ؟ چرا در بین متحدان حزب چپ ایران هیچ نیروی طرفدار انقلاب وجود ندارد؟
سر آخر باید به این پرسش که بطور اجتناب ناپذیر در اذهان شکل می گیرد جواب داد که چرا یکباره حزب چپ ایران « انقلابی» شده است؟ بدون تردید جنبش انقلابی که با مرگ غم انگیز مهسا امینی شعله ور شد علیت اصلی این تغییر گرایش در این حزب است. اما آیا این چرخش را می توان در سیاست های این حزب جدی گرفت و پایدار و دارای آینده داسنت ؟ نه ! اگر حزب چپ ایران در گرایش انقلابی اخیر خود جدی بود باید دنبال متحدانی انقلابی می گشت و نه رفرمیست های بی ریشه در صفوف اپوزیسون. بنابرین پز انقلابی حزب چپ ایران سطحی و برای عقب نماندن از قافله و باد دادن از طرفی است که باد می وزد . کنگره سوم حزب چپ ایران با برداشتن نام فدایی بی ریشه تر شده و دنبال شکار در سرزمین غیر خودی ، یعنی نیروهای راست سیاسی در اپوزیسون است ! نیروهایی که در شرکت در آلترنایتو سازی امپریالیستی برای حکومت آینده ایران فعال هستند.