اجتماعی

آغاجری آه خلق ستمد يده و …….

آغاجری آه خلق ستمديده و …….

ولايت فقيه نه افيون توده ها، زهر آنهاست!

عيسی صفا

 

يکی از ” جرائم” هاشم آغاجری اعلام د ين به عنوان افيون توده ها ست. مرتجعين مقتدر وی را مارکسيست تر از مارکس قلمداد کرده اند ، چونکه ايشان دين را هم افيون توده ها و هم افيون د ولت ها دانسته اند!

در متن سخنرانی معروف آغاجری در همدان هيچ اشاره ا ی به جمله ی مشهور مارکس وجود ندارد.اماگويا وی در سال ۷۹ در جايی چنين نظری را مطرح کرد ه اند. قبل از ورود به بحث به پاراگراف کامل مارکس توجه کنيد:

” فقر دينی از يکطرف بيان فقر وا قعی و از طرف ديگر اعتراض عليه فقر واقعی است . دين آه خلق ستمديده أی است که با زنجير نگون بختی به بند کشيده شده است. دين روح جهان بدون قلب ، روح دوران بدون روح است. دين افيون توده هاست. ( نقد فلسفه حق هگل ص ۸ )

به نقل قول بالا از مارکس يک مطلب ظريف د يگر بايد اضافه کرد. مفهوم افيون در قرن نوزدهم بويژه در اروپا با مقهوم امروزی آن تفاوت دارد . در قرن نوزدهم افيون مصرف دارويی داشت. در قرن بيستم است که مواد مخدر وسيعأ برای تخدير شعور استعمال می شود . بنابرين روشن است که نظر مارکس درتشبيه دين به افيون جنبه مسکن و ضد دردانست و نه چهره زشت مواد مخدر در قرن بيستم که اصلا مارکس با چنين پديده أی روبرو نبود . .جالب اين است که فقهای رژيم به اين تفاوت ظريف آگاه هستند ! در اتهام نامه عليه آغاجری دو بار جمله ی مارکس آورده شده است : بار اول به صورت افيون توده ها وبار دوم به اين شکل : دين ترياک توده هاست ! فقهای حاکم جای ترياک و ترياق را دستکاری کرده اند! بنا برين در دين افيون توده ها، مارکس با احساسات دينی عليه جامعه سرمايه داری ” بدون قلب و بدون روح” همدردی نشان می دهد. مارکس در برخورد به دين با ساختار درونی و نظام اعتقادی آن سروکار ندارد و نقش دين بعنوان عملکرد اجتماعی، رابطه ی آن با قدرت سيا سی ومبارزه طبقاتی موضوع مطا لعه مارکس است. به اين لحاظ اديان از نظر وی در دوره های مختلف و در جوامع متفاوت نقش يکسانی ندارند. در مسئله يهود مارکس يهوديت را با همين شيوه ارزيابی می کند. مارکس اساسأ فيلسوف آته ئيست ( ضد خدا) نيست! از نگاه مارکس آته ئيسيم نهايت ته ئسم است!

جند سال پيش پاپ پل پنج انتقاد به گذ شته مسيحيت را عرضه کرد .يکی از آن عدم دفاع از مردم در مقابل قدرتمندان بود.بنابرين مارکس حق داشت! فقها نميتوانند کاتوليک تر از پاپ باشند!

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *